هنوز عاشقی و دلرباییی نشدست


هنوز زوری و زور آزماییی نشدست

هنوز نیست مشخص که دل چه پیش کسیست


هنوز مبحث قید و رهاییی نشدست

دل ایستاده به دریوزهٔ کرشمه، ولی


هنوز فرصت عرض گداییی نشدست

ز اختلاط تو امروز یافتم سد چیز


عجب که داعیهٔ بیوفاییی نشدست

همین تواضع عام است حسن را با عشق


میان ناز و نیاز آشنایی نشدست

نگه ذخیرهٔ دیدار گو بنه امروز


که هست فرصت و طرح جداییی نشدست

هنوز اول عشق است صبر کن وحشی


مجال رشکی و غیرت فزاییی نشدست